روزنوشت های یک بانو

یک زن،یک همسر ویک مادر هستم

معرفی کتاب


سلام چند روز پیش همسر کتابی برام آورد و گفت حتما بخونم

خب راستش زیاد برام جالب نیود طرح و ظاهر کتاب

ولی خب امروز یه بخشی رو خوندم به نام عشق،خیلی برام جالب بود

تصمیم گرفتم حتا بخونمش و بهش عمل کنم

راستش کلی کتاب تو خونه دارم که اصن وقت خوندنشون رو ندارم

ینی وقتی هم که دارم رو صرف سایر علایقم میکنم نه کتاب خوندن

خب هیچ وقت برای تغییر دیر نیست دیگه


معرفی کتاب " چهار اثر از فلورانس اسکاول شین "

بخشی از کتاب : آنچه آدمی در خیال خود تصور کند دیر یا زود در زندگی‌اش نمایان می‌شود. مردی را می‌شناسم که از مرضی معین که بسیار نادر بود می‌ترسید. او آن قدر به آن مرض اندیشید و درباره‌اش مطالعه کرد که آن بیماری آشکارا بدنش را فراگرفت و مُرد. او در واقع، قربانی خیال‌پردازی خود شد. برای پیروزی در بازی زندگی، باید نیروی خیالمان را آموزش دهیم. کسی که به قوه‌ی تخیل خود آموخته باشد که تنها نیکی را تصور کند و ببیند، خواهد توانست به همه‌ی مرادهای به حق دلش خواه سلامت و خواه ثروت و خواه محبت و خواه دوستی و یا هر آرمان بزرگ دیگر برسد.

البته خداییش طرح کتاب من جالب تر از اینه

ولی متاسفانه کتاب من ممیزی خورده و مطالبش کمی تغییر کرده و بعد از اون الان به چاپ چهارم رسیده

۰ صحبت ۱ موافق ۰ مخالف

خدایا اندکی دلگرمی

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

#طلوع صبح امید

به ملت غیور ایران که مثل همیشه پشت نظام و کشورشون بودن تبریک میگم


امیدوارم روزهای شادی درانتظارمون باشه

امیدوارم انتخابمون باعث شادی مون بشه


1396/02/30

زهی خیال باطل

چه دل خجسته ای داشتم من

1397/07/03

۳ صحبت ۴ موافق ۰ مخالف

به کجا چُنین شتابان

خیلی از حرفای سیاسی خوشم نمیاد

ولی خیلی دلم پره

کفریم از این مسئولین 

آخه چرا باید برای وارد کردن خودروهای میلیاردی ارز 4200 تومنی اختصاص بدن؟؟؟؟؟؟؟؟

آخه اون کسی که میتونه ماشین میلیاردی سوار بشه باید ارز دولتی بگیره؟

اونوقت مواد اولیه کارخونه ها تو گمرک بمونه و آقایون بفرمایند که نه ببخشید بیاین اینقد تومن اضافه تر بدین که اجناستون ترخیص بشه


اومدن پوشک بچه ها رو انبار کردن به هوای گرونی تا جایی رسیده که هرپوشک شده دونه دو تومن

بعدم که انبار هارو پیدا کردن و مثلا توزیع کردن دیگه نرخ و دست نزدن که همون قیمت خون باباشون دارن میفروشن


دلمون خوش بود روزی یه دونه کیم میخریم میخوریم همونم کردن هزار تومن


رفتیم سوپری خرید کردیم شده صد تومن

مدیون باشم اگه کل خریدای دستمون یک کیلو هم بود دو تا کره و یکم پنیر و این چیزا

ناشکر نیستم خدارو شکر همون قدر درمیاریم که از گشنگی نمیریم ولی خدایی این چه وضعیه


شوهرم صبح تا شب سرکاره

خودم صب تا شب مشغول سوزن زدن

آخرشم با دیدن این وضع هیچی به هیچی


یکی بیاد میلیاردی بخوره و بزنه به چاک جاده و در بره

یکی هم بمونه تو خرج روز و شبش


یه جا یکی وام میگیره و پرداخت نمیکنه ضامن بدبخت باید بیاد تسویه کنه مث شوهر من

یکی هم میان به نام ی بابایی وام میگیرن خودشونم ضامنش میشن بعد در میرن و اون بدبخت که وام به اسمشه باید تسویه کنه

این چ قانونیه که همش علیه ماست آخه

اگه ضامن گیرنده متعهده چرا شوهرمن جور کشید

اگه ضامن متعهده چرا اون بدبختی که حتی یک قرون از اون وام به جیبش نرفت باید جور بکشه

۳ صحبت ۱ موافق ۰ مخالف

کار و تلاش


سلام بعد مدت ها دارم با لب تاب مینویسم

ولی خوشحال نیستم چون عوضش تبلتم سوخت

دئستان من دارم نمد دوزی میکنم میشه به کانالم سر بزنید و به دوستا و گروهاتون معرفی کنین

تو این شرایط بزرگترین لطف رو در حقم میکنین

@nokhodak_namad

۴ صحبت ۱ موافق ۰ مخالف
درباره من
نبسته ام به کس ، دل
نبسته کس ، به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها ، رها من
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان